جدول جو
جدول جو

معنی ذات ظلف - جستجوی لغت در جدول جو

ذات ظلف
(تُ ظِ)
رجوع به ذوات الاظلاف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ لَ ظا)
موضعی است بحرهالنار و حرهالنار میان وادی القری و تیما از دیار غطفان. در عقدالفرید آمده است: و اقبل رجل ٌ الی عمر بن الخطاب فقال له عمر ما اسمک ؟ فقال شهاب حرقه، قال ممن ؟ قال من اهل حرهالنار. قال و این مسکنک ؟ قال بذات لظی قال اذهب فان ّ اهلک قد احترقوا. (عقدالفرید ج 2 ص 139 در باب التفاؤل بالاسماء). و رجوع به ذات اللظا شود
لغت نامه دهخدا
(تُ کَ)
کوهی است نزدیک ضریّه و بدانجا بنویربوع را با جیش منذر بن ماءالسماء جنگی روی داد و غلبه بنویربوع را بود. جریر گوید:
هم ملکوا الملوک بذات کهف
هم منعوا من الیمن الکلابا.
(از المرصع).
و روضه ذات کهف نیز موضعی است و یاقوت گوید: روضه ذات کهف حجازیّهٌ بنواحی المدینه.
جبله بن جریس حلاّبی راست:
و قلت لهم بروضه ذات کهف
اقیموا الیوم لیس اوان سیر
لغت نامه دهخدا
(تُ فَ)
این صورت با شرحی در المرصع ابن الاثیر آمده است و این نسخه چون خطی و منحصر است تکمیل آن میسر نشد. رجوع به فلس در معجم یاقوت شود
لغت نامه دهخدا
(تُلْ خُف ف)
دارندۀ سپل. نرم پای. ج، ذوات الاخفاف. یا ذوات الخف ّ. سپل داران. نرم پایان، مانند اشتر
لغت نامه دهخدا
(تُ شَل ل)
پشته ای است به دیارغطفان. و بجای لام شل دال هم آمده است. یعنی شدّ
لغت نامه دهخدا